گروه جهاد و مقاومت مشرق - حمید بناء، نویسنده دفاع مقدس در مطلبی برای دوست شهیدِ مدافع حرمش، امیرعلی محمدیان نوشت:
امیرجان! کجایی پسر؟
خبری، نشانه ای، چیزی ؛ فکر دل ما هم باش مشتی. بچۀ شاه عبدالظیم(س) و این همه بی معرفتی؟
مرد حسابی! این رسم لوطی گری نیست.
بچه های تفحص می گویند که شهدا با خواست خودشان پیدا می شوند.
بدون شرح!
آن وقتها که در پایگاه پیش ما بودی یکی از ویژگیهای خوبت حرف شنوی بود.
کاش حالا هم حرف ما بخری و برگردی.
روایت چگونگی شهادتت را نمی خواهم. چیزی ندانیم بهتر است.
راستش را بخواهی فکر اینکه زنده به دست تکفیری ها افتاده باشی دیوانه ام می کند.
بگذریم!
همینکه قبر خالی ات را با سهمی از آن قد و بالای ورزشکاری پر کنیم کفایت می کند.
چه کنم! دل ما هم به همین جمله بندی های بی احساس خوش است. اگر دست من بود تمام خانطومان را برای پیدا کردنت زیر و رو می کردم.
به قول نامه های زمان جنگ زیاده بر این عرضی نیست. باری اگر از احوالات ما خواسته باشی همه خوبیم!
تا یادم نرفته این را هم بگویم که لفظ پایگاه شهید محمدیان روی زبانمان نشسته است.
تو زرنگتر از بقیه بودی، پایگاه بنام تو شد.
حالا ما خودمان را به عنوان بچه های پایگاه شهید محمدیان معرفی می کنیم.